محمد پایبست | روزنامهنگار و تحلیلگر سیاستگذاری عمومی:
هوای پاییز هنوز کاملاً سرد نشده، اما نفس شهرهای ایران از هماکنون سنگین شده است؛ گویی زمستانِ آلودگی از مدیران جلوتر رسیده و پایتخت دوباره در وضعیت نفستنگی قرار گرفته است. عددها هم تعارف ندارند: کاهش ۷۰ درصدی وزش باد در تهران، افزایش ۶۰ درصدی روزهای آلوده از ابتدای مهر و قرار گرفتن ۶۰ درصد جمعیت کشور زیر سقف هوای ناسالم. اینها نه حوادث غیرمنتظرهاند و نه محصول یک «پاییز بد». اینها نتیجه تأخیرهای مزمن، سیاستهای نیمهکاره و مدیریتهایی است که همیشه یک قدم عقبتر از بحران حرکت میکنند.
این همان پرسشی است که سالهاست تکرار میشود و باز هم پاسخی برایش پیدا نشده: چرا دولتها در برابر آلودگی هوا همیشه یک زمستان عقباند؟
پاسخ در مجموعهای از تصمیمهای بهظاهر کوچک اما اثرگذار پنهان شده؛ از فرسودگی ۱۲ میلیون وسیله نقلیه تا سهم ۶۰ درصدی خودروهای شخصی در ایجاد آلایندهها و رهاشدگی حملونقل عمومی در پیچوخم وعدهها. محدودیت باد بهانه است، نه دلیل. مشکل آنجاست که هیچکدام از دولتها نخواستهاند با صراحت اعلام کنند که بدون جراحی عمیق در نظام تردد شهرها، بودجه حملونقل عمومی، استاندارد سوخت و کنترل منابع ثابت، آلودگی هوا نه کاهش مییابد و نه مهار میشود.
تهران تنها در چهار ماه گذشته ۶ روز هوای پاک داشته؛ رقمی که بیش از آنکه اقلیمی باشد، مدیریتی است. در چنین وضعی، هشدارهای مقطعی، تعطیلی مدارس، یا توصیههای «کمتر بیرون بروید» شبیه مُسکنهایی هستند که بیمار را آرام میکنند، اما بیماری را درمان نمیکنند. این چرخه هر سال تکرار میشود: پاییز میآید، هوا آلوده میشود، مدیران جلسه میگذارند، تعطیلی اعلام میشود و زمستان تمام میشود؛ بدون اینکه کاری واقعی تغییر کند.
ولی راهحلها سالهاست روشناند، فقط جسارت اجرایی کم بوده است. توقف شمارهگذاری خودروهای با استاندارد پایین، نوسازی ناوگان دیزلی، افزایش واقعی بودجه مترو و اتوبوس، محدودیت جدی خودروهای شخصی در مناطق پرتردد، اصلاح الگوی مصرف سوخت، و مهمتر از همه اعمال قانون بدون ملاحظههای سیاسی. اینها نسخههای پیچیدهای نیستند؛ بیشترشان بارها تصویب شدهاند اما هرگز به مرحله اجرا نرسیدهاند.
در کنار اینها، راهحلهای کوتاهمدت هم وجود دارد که در همین پاییز میتوان به سراغشان رفت: الزام صنایع به کاهش مصرف مازوت و پایش ۲۴ساعته خروجی دودکشها، افزایش حملونقل عمومی در ساعات پیک، محدودسازی تردد خودروهای تکسرنشین و تنظیم زمان کار ادارات برای کاهش همزمانی ازدحام شهری.
هوای آلوده فقط یک مسئله محیطزیستی نیست؛ یک مسئله اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیت روانی است. هر روز آلودگی یعنی کاهش بهرهوری، افزایش هزینه درمان، فشار بر کودکان و سالمندان و فرسایش سرمایه اجتماعی. هیچ جامعهای نمیتواند سالی پنج ماه در فضای سمی کار و زندگی کند و انتظار داشته باشد امید اجتماعی پایدار بماند.
با وجود همه اینها، بحران آلودگی هوا یک بحران غیرقابل مدیریت نیست. مشکل نه از نبود دانستن، بلکه از نبود خواستن است. وقتی اراده مدیریتی عقب بماند، آسمان هم خاکستریتر از همیشه میشود. اما اگر تصمیمهای سخت، صریح و عملی گرفته شوند، همین پاییز میتواند نقطه شروع تغییر باشد؛ نه تکرار یک روایت فرسوده.
هوای ایران از سیاستها فرمان میگیرد، نه از باد. تا زمانی که اراده مدیران از آلودگی عقب بماند، هر زمستانی سنگینتر از زمستان قبل خواهد رسید. اما اگر این بار سیاستگذاری از فصلها جلو بزند، میتوان امیدوار بود که آسمان نیز بالاخره رنگی غیر از خاکستر ببیند.










